گفتمان هويتي احیاگري اسلامی: تأملي در زمينهها و انديشهها
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 - دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشگاه تهران
کلید واژه: احياگري اسلامي هويت آزادي مساوات مشروطيت ايران,
چکیده مقاله :
گفتمان «احياگري اسلامي» مبین نخستین و مؤثرترین كنش فكري در يك سده اخير است. توسل به سنتهاي دینی و طرح اسلام بهعنوان ایدئولوژی و به مثابه مدلی از سازماندهی اجتماعی، نقطه محوري تجمع و صفآرایی فكري- سياسي انديشهپردازان آنان ميباشد. آنها در تلاش بر ميآيند تا با ایفای نقشي مؤثر، با طرفداری از عقلانیت، عدالت، حریت، مساوات، تحول تدریجی و اصلاح، شورا و حکومت پارلمانی، انطباق سياست با شریعت اسلامی،... گفتمان خویش را وضع و تثبيت نمايند. گفتمان احياگري در عصر مشروطه واجد سه خصیصه اصلی بود كه ساختار اصلي مقاله حاضر را شكل ميدهد: بصیرت و آگاهی عميق ديني، «تحدید حدود سلطنت» از طریق «استقرار اساس قویم مشروطیت» با هدف حفظ اسلام، و رویارویی با غرب و محوریت دادن به ارزشهای اسلامی. نظر به این که فهم این سه خصیصه میتواند چارچوب کلی اندیشه احياگري اسلامی را مکشوف نماید در ادامه به بررسی آنها میپردازیم. در ادامه جهت تحلیل موردی اندیشههای حاملان گفتمان اصلاح، به بررسی يكي از محوری ترین واضعان این گفتمان، «آیتالله محمدحسین نائینی» میپردازیم. نويسنده در بخش نتيجهگيري، تلاش برای تبيين معرفت شناختی پارادایم هویتی اسلام، تبيين گفتمان مترقي اسلام، جست و جوی خستگی ناپذیر برای یافتن نشانهها و دالهای معنایی گفتمان اسلام حقيقي از لابلای متون اسلامی، و قرار دادن اسلام در متن سنت تاریخی پیشتاز، مترقی و متمدن را از خصیصههای بارز گفتمان احياگري اسلامي معرفي ميكند.
The discourse of ‘Islamic Revival’ is the first influential reaction to Modernity. Opposing the secular modernists, they tried to develop and establish their own discourse, supporting rationalism, justice, freedom, equality, gradual changes and reforms, councils, parliamentary government system, adapting to Islamic Law (Shari‘a), and so on. In fact, the discourse of ‘Islamic Revival’ that developed in the period of Qajar from the inside of the domestic changes in Islamic countriesas attempted to offer a religious understanding of the ways of confronting the issues challenging Islamic societies (including Iran), and stressed the necessity of taking actions about and reactions to the modern identity. The Consequences and effects of modernity on political, economic, social, and cultural sectors of the Iranian society made the theorists of the discourse redefine traditions, models and institutions related to the traditional life, and clarify their relations to the concepts such as rationalism, freedom, equality, progress and law, in confrontation with the concepts emerging from the condition of the new civilization.