-
حرية الوصول المقاله
1 - یادداشت
زهره حسینی خامنهای«قل اللهم مالِكِ المُلك تؤتي الملك مَن تَشاء و تنزع المُلك ممِنّ تشاءُ و تُعزُّ مَن تشاء وتُذِلّ من تشاء بيدكَ الخير انكَ علي كُلِّ شيءٍ قديرٌ» (آلعمران/ 26). مدتي است دنيا درگير ويروس جديدي شده كه ظهور اين مهمان ناخوانده، تأثير زيادي بر تمام جنبههاي زندگي شخصي و اجت أکثر«قل اللهم مالِكِ المُلك تؤتي الملك مَن تَشاء و تنزع المُلك ممِنّ تشاءُ و تُعزُّ مَن تشاء وتُذِلّ من تشاء بيدكَ الخير انكَ علي كُلِّ شيءٍ قديرٌ» (آلعمران/ 26). مدتي است دنيا درگير ويروس جديدي شده كه ظهور اين مهمان ناخوانده، تأثير زيادي بر تمام جنبههاي زندگي شخصي و اجتماعي بشر گذاشته است و نهادهادي اجتماعي، روابط فردي، نهادهاي اقتصادي، آموزشي، سياسي و... را تحتتأثير قرار داده است. از جملة اين نهادها، ميتوان به آموزش و پرورش اشاره كرد كه ابتلاي اين ويروس جهاني، شكلهاي جديدي از تعليم و تربيت، يادگيري و ياددهي و نتايج آن را بوجود آورده است. آنچه قابل انكار نيست تأثير حضور فيزيكي و رابطة رو در رو در تأثير بهينة آموزش است. انسان، موجودي اجتماعي است و اگر دانشآموزان با معلم همزيستي نداشته باشند و روابط اجتماعي را ياد نگيرند عواقب نامناسبي بدنبال خواهد داشت؛ چراكه حضور در محضر استاد، رابطهيي عاطفي و معنوي ايجاد ميكند كه هيچگاه ارتباطات مجازي قادر به توسعة آن نيستند. رشد علمي در تعامل استاد و مترّبي در كلاس، مُتقنتر است و تأثيرات تربيتي در جمع كلاس با حضور همشاگرديها و اساتيد، بصورت عيني قويتر خواهد بود و رشد خودباوري در محيطهاي واقعي تقويت خواهد شد. افزون بر اين، بسياري از آموزشهاي گروهي منسوخ شده و واحدهاي عملي دانشجويان و دانشآموزان غيرممكن ميگردد...؛ عدم حضور واقعي در كلاسهاي مجازي، رعايت اخلاقيات را هم ميتواند كمرنگ كند و تأثير بازدارندهيي در رشد اخلاق و قانونگرايي دانشپژوهان داشته باشد. عادت به پرسهزني مجازي در فضاي جديد و اتلاف انرژي و وقت در اين فضا، در صورت عدم مديريت بهينه، نقصان خردورزي را بدنبال خواهد داشت. روزمرگي باعث تنهايي شده و تنهايي مستمر بصورت عادت بشري نهادينه ميشود و اين تنهاييِ عاديشده، خودآگاهسازي فرد را از ميان خواهد برد. بياعتنايي به روابط واقعي و رودرو ـ مثل عيادت بيمار، صلة رحم، استقبال و مشايعت مسافر، تبريك و تسليت به ديگران و ... ـ به ارسال چند پيام فروكاسته شده، به مرور تأثيرات مثبت خود را از دست خواهد داد. اما سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود اين است كه: اگر شرايط بيماري و همهگيري آن مدتها ادامه داشته باشد، چه راهكاري ميتواند براي اجراي بهتر تعليم و تربيت پيشنهاد شود؟ چگونه ميتوان مطمئن بود كه «خلاقيت» در مترّبيان كمتر نشود؟ رابطة معلم و شاگرد و حضور در كلاس درس چگونه تعريف خواهد شد؟ آيا تعليم و تربيت وابسته به زمان و مكان است يا وراي اينهاست؟ تأثير آموزش مجازي بر انواع سطوح تفكر دانشآموزان چگونه است؟ آيا ميتوان در اين آموزشها، تأثير حواس پنجگانه را پررنگتر كرد؟ آيا در سالهاي اخير در فيلمهاي سينمايي به اين رؤيا پرداخته نشده است؟ همة اينها سؤالاتي است كه ذهن انديشمندان حوزة تعليم و تربيت را به خود مشغول داشته است. استادي ميگفت: در فضاي مجازي حجم مطالب بيشتري را به دانشجويانم ارائه كردم! آيا ارتقاي حجم مطالب و محتوا ميتواند ساير نقايص كلاسهاي مجازي را پوشش دهد و توجيه بهتري براي وضعيت كنوني باشد؟ بيشك نظام تعليم و تربيت، بر اساس مباني روشن و محكم مكتب اسلام، شرايط و موقعيتهايي خاصي را مورد مُداقّه و توجه قرار داده است بنوعي كه ميتوان گفت تعليم و تربيت اسلامي، فرازمان و فرامكان به هدايت و رهنمود مترّبيان ميپردازد. مباني، اصول و اهداف در اين مكتب تربيتي، ثابت بوده، روشها متغيرند و بنا به شرايط جامعه، تسهيل ميگردند. بنابرين پيشنهاد ميشود: 1. زيرساختهاي روشهاي غيرحضوري را اصلاح، ترميم، فراهم و پيشبيني كنيم. 2. آموزشهاي لازم به اوليا، مربيان و دانشآموزان دربارة نحوة كاركرد در روش جديد و پيشگيري از آسيبهاي احتمالي ارائه شود. 3. نظارت و كنترل مرحله به مرحله بمنظور اطلاع از نقايص و محدوديتها اعمال گردد. 4. اوليا نسبت به عدم وابستگي صِرف فرزندان به فضاي مجازي آگاه باشند. 5. ارتباطات غيرحضوري مستمر ميان مربيان و متربيان تعريف و برقرار شود. 6. طرح تعليم و تربيت كرونايي (مديريت بحران همهگير) تدوين گردد. 7. همانطور كه ملت ايران توانسته است تاكنون از همة تهديدها، فرصت بسازد و همواره سختيهاي دنيا (الدنيا مدرسه) معلّم خلاّقي براي مردم ايران زمين بوده است، چه خوب است كه اين بار نيز از اين فرصت بظاهر تهديد، براي ارتقاي دانش و ادب بصورتي جديد نهايت استفاده را برده و طرحي نو دراندازيم؛ حتي اگر لشگر غمها به ما حمله كرده باشند كه آن را كه نوح كشتيبان است، چه غم از طوفان! ...؛ «ان مع العسر يسراً» (شرح/ 6). تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - سخن سردبير
دکتر حسین کلباسی اشتریکمتر کسی گمان میبرد که با گذشت دو دهه از آغاز هزارۀ سوم میلادی و با وجود قدرت کنونی بشر در شناسایی و مهار تهدیدهای زیستی و اجتماعی، پدیدهیی بتواند زندگی را نه در بخشی از جوامع، بلکه در سراسر کره زمین مختل و حتی فلج سازد. آری! ویروس کرونا که طبق اعلام بهداشت جهانی فقط چ أکثرکمتر کسی گمان میبرد که با گذشت دو دهه از آغاز هزارۀ سوم میلادی و با وجود قدرت کنونی بشر در شناسایی و مهار تهدیدهای زیستی و اجتماعی، پدیدهیی بتواند زندگی را نه در بخشی از جوامع، بلکه در سراسر کره زمین مختل و حتی فلج سازد. آری! ویروس کرونا که طبق اعلام بهداشت جهانی فقط چند گرم آن برای نابودی کل انسانها کافی است، قدرت ویرانی دهها و صدها سلاح کشتار جمعی و هستهیی را به چالش کشانده و مهمتر از آن، دهها پرسش اساسی را در ابعاد مختلف حیاتی فراروی ما گشوده است. از زمرۀ مهمترین این پرسشها، تردید جدی در قدرت افسانهیی علم و فناوری عالم معاصر است. پرسش اینست که اگر کرونا میتواند برقآسا همه کشورها، از جمله قدرتهای صنعتی و اقتصادی دنیا را درگیر کرده و بزانو درآورد و به هیچکس ـ از ساکنان زاغههای هند و بنگلادش گرفته تا ساکنان خانۀ نخستوزیری انگلستان و کارکنان کاخ ریاست جمهوری آمریکا ـ رحم نکند، آیا بشر در مقابل تهدید و حملۀ دیگری از این دست، تاب و توان ایستادگی دارد و میتواند به اتکای قدرت تکنیکی، جلوی نابودی خویش را بگیرد؟ این پرسش بمعنای بازخوانی ماهیت تکنولوژی، سرشت دانش جدید و قدرت ناشی از آن در دنیای مدرن است. امروز از لزوم گرفتن درسها و عبرتهای ناشی از این بیماری، بسیار سخن گفته میشود و بهمین سبب شاید زمان مناسبی است برای تعاطی جدیتر میان اهل فلسفه در مشارکت فکری در این مقولات و گشودن افقهایی نو برای ترسیم آیندهیی غیر از آنچه غربیها با عنوان «پایان تاریخ» به عالمیان دیکته کردند. اکنون و با گذشت مدت زيادي از آغاز شیوع سراسری این ویروس، هزاران بولتن و مقاله و پژوهش میدانی متوجه پاسخ به همین پرسش شده و چنانکه میدانیم بشر همچنان به پاسخی معین دست نیافته است؛ واکسن و دارویی قطعی بدست نیامده و در حال حاضر، صاحبان بزرگ ثروت و قدرت و سلاح، یعنی آمریکا و اروپا، بیش از دیگر مناطق جهان با آن دست و پنجه نرم میکنند. تازه این اول ماجراست و جهان از پیامدها و نتایج آشکار و نهان این پدیده، سخت نگران است، زیرا شدت و عمق حادثه چنان است که برخی از برآمدن نظم و صورت دیگری از مناسبات و معادلات جهانی سخن میگویند. نگاهی به برخی نوشتهها و اظهارنظرها میتواند این نگرانیها را بازتاب دهد، از جمله اینکه: جهان پس از کرونا چگونه جهانی است و با کدامین نظم رقم میخورد؟ شاید از عمدهترین نگرانیهای پنهان غرب همین باشد که ناکامی پیکر متورم تکنولوژی و دانش متورمتر از آن در مواجهه با کوید 19، طلیعهیی است برای افول هژمونی سنتی غرب و نسخ لیبرالیسم و دموکراسی خداگریز و ضدانسانی که زمانی وعدههای پوشالی و افسانهیی آن گوش عالمیان، بویژه ملل محروم را پر کرده بود و بیچاره مردمانی که به سراب جامعۀ آرمانی و شهر خیالی لیبرالیسم اروپایی ـو اخیراً، امریکاییـ دلخوش بودند و تقدیر خود را بواسطۀ حاکمان بیگانهپرست ضعیف و زبون خود به نیستانگاری رو به گسترش مدرنیته گره زده بودند. براستی آیا ایندسته از حاکمان، از خود نمیپرسند چرا باید برای پیوستن به اتحادیهیی که از همۀ زمانها ضعیفتر و بیخاصیتتر شده و اکنون که عضو دانهدرشت آن (انگلستان) با سماجت از آن فاصله گرفته و راه خود را جدا میکند، اینهمه اشتیاق ورزید؟ مگر در افق آینده آن بجز تاریکی چیزی میبینند؟ چرا باید ملت خود را در این مسیر اینچنین خوار و خفیف سازند؟ این ملتها همانهایی هستند که در راه رسیدن به اتوپیای رؤیایی و رو به زوال مغربی، پیوسته در دریا ناپدید میشوند و آنهایی هم که قدم به خشکی میگذارند، راهی اردوگاههای پناهجویان میشوند؛ جايی که آنان را نه حتی شهروند درجۀ دوم، بلکه موجوداتی همواره فرودست و شاید همانند اسلاف یونانیشان، بربر و غیرمتمدن میشمارند! دیدن تصاویر مراکز و اماکن توریستی و تاریخی پرطرفدار در اروپا و سایر نقاط عالم که امروز در اطراف آنها پرنده هم پر نمیزند، برای اهل خرد و معنا، پیامهای زنده و سازندهیی در همۀ ساحتهای فرهنگی و معنوی دارد. آری! امروز، بسیاق حیرت بشر در برابر این پدیدة مرموز که نمیدانیم از کجا و چگونه و از کدامین دروازه به حیاط و حیات ما راه یافته است و بنا بر برخی پیشبینیها، قرار هم نیست بدین زودی از این خانه خارج شود، بازخوانی بسیاری از ساحتهای فکری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی انسان مدرن ضرورت مییابد. آگاهی از راهی که در پیش است، مستلزم آگاهی از راهی است که طی شده و گزافه نیست که گفته شود اهل فلسفه در این طریق میتوانند روشنایی افزونتری ببخشایند. تفاصيل المقالة