نوآوری ذاتاَ دارای ریسک است و حتی شرکتهای رشد یافته نیز نمیتوانند ریسکهای نامحدود انجام دهند. عوامل متعددی از قبیل نوع و شیوه رهبری سازمان، منابع مالی، توانمندی کارکنان و ... در اجرای فرايند نوآوري تأثیرگذار میباشند که پس از شناسایی عوامل و شاخصهای مؤثر بر مدیریت ن أکثر
نوآوری ذاتاَ دارای ریسک است و حتی شرکتهای رشد یافته نیز نمیتوانند ریسکهای نامحدود انجام دهند. عوامل متعددی از قبیل نوع و شیوه رهبری سازمان، منابع مالی، توانمندی کارکنان و ... در اجرای فرايند نوآوري تأثیرگذار میباشند که پس از شناسایی عوامل و شاخصهای مؤثر بر مدیریت نوآوری، تعیین اولویت و رتبهبندی آنها، مدیران را در برنامهریزی و مدیریت بهتر فرایند نوآوری یاری میکند و باعث کاهش ریسکهای فعالیتهای نوآورانه میگردد. از این رو در این پژوهش که به عنوان یک مطالعه موردی در شرکت مپنا پارس، صورت گرفته، تعداد 55 شاخص مؤثر بر مديریت نوآوری، در 8 بعد شامل: عوامل مالی، مدیریتی، سازمانی، تحقیقاتی، انسانی، فرهنگی، خارجی و عوامل سیستمی دستهبندی گردید و سپس با توجه به میزان تأثیر آنها بر مدیریت نوآوری در شرکت مپنا پارس هر کدام از این شاخصها و ابعاد اولويتبندي شده و اولویت هرکدام تعیین گردید. که با توجه به نتایج آن، عوامل انسانی، مدیریتی و فرهنگی نسبتاً در وضع مطلوب میباشند و سایر عوامل یعنی عوامل مالی، سازمانی، خارجی، سیستمی و تحقیقاتی در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین میان شاخصها، شاخصهای سبك رهبري سازمان، ميزان حمايت سازماني از كاركنان خلاق، حمايت مديريت ارشد از فعاليتهاي نوآورانه داراي بالاترين اولويت و شاخصهاي وجود منابع علمي، تبديل دانش ضمني به دانش صريح، توسعه محصولات جديد، تعامل با تأمينكنندگان، تعامل با مراكز دانشگاهي و تحولات فناوري، دارای کمترین اولویت میباشند.
تفاصيل المقالة
پديدار شدن اقتصاد دانش بنيان و به تبع آن، افزايش اهميت مقولاتي چون دانش، نوآوري و فناوري موجب افزايش تمركز بر مفاهيمي چون مديريت دانش، مديريت فناوري و مديريت نوآوري شده است. این مقاله به بررسی مقالات موجود و پژوهشهایی که در رابطه با یکپارچه¬شدن سه حوزه مدیریت دانش، نوآ أکثر
پديدار شدن اقتصاد دانش بنيان و به تبع آن، افزايش اهميت مقولاتي چون دانش، نوآوري و فناوري موجب افزايش تمركز بر مفاهيمي چون مديريت دانش، مديريت فناوري و مديريت نوآوري شده است. این مقاله به بررسی مقالات موجود و پژوهشهایی که در رابطه با یکپارچه¬شدن سه حوزه مدیریت دانش، نوآوری و فناوری صورت گرفته است میپردازد تا یک مدل مفهومی برای یکپارچه کردن این سه حوزه ارائه کند که ضمن پوشش ويژگيهاي هر يك از اين مديريت¬ها، از اتلاف منابع سازماني ناشي از همپوشاني مديريت دانش، نوآوري و فناوري و تقابل آنها با يكديگر جلوگيري شود. ابتدا یک مرور ادبیات سیستماتیک انجام شد که در آن طیف وسیعی از مقالات مرتبط از سال 1980 تا 2021 جستجو گردید. سپس از روش فراترکیب استفاده شد تا یافتههای حاصل از پژوهشهای پیشین کدگذاری شده و با یکدیگر ترکیب شود. در این مرحله برای سهولت کار از نرمافزارهای Perish و MAXQDA برای کدگذاری استفاده شد. در این بررسی بالغ بر 220 کد به واحدهای داده تخصیص داده شد. سپس 220 کد تحلیل و کدهای مشابه تجمیع شدند. در نهایت 24 کد که کدهای پایه نامیده شدند حاصل شد. در مرحله بعدی مضامین پایه دسته بندی و پنج مضمون سازماندهنده زیر استخراج گردید: اصول مدیریت نوآوری – دانش، توانمندسازهای مدیریت نوآوری – دانش، روال سازی و ایجاد فرهنگ یکپارچگی، زیرساخت یکپارچه سازی، مکانیسم های یکپارچه سازی. در نهایت، یک مدل مفهومی پیشنهاد میشود که ارتباط این حوزهها با یکدیگر و نحوه تعامل و همپوشانی و راهکارهایی برای یکپارچه کردن آنها را تشریح می¬نماید
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.