اگر رويكردهاي اصلي به حوزه دين و عمل اجتماعي را به دو دسته اصلي عرفيگرا و شريعتگرا تقسيم نماييم، آن گاه ميتوان رمضان البوطي را از جمله انديشمندان بنام اهل سنت در حوزه شريعتگرايي و نقد عرفيگرايي معرفي كرد. در مقاله حاضر نويسنده با رجوع به منابع و متون منتشر شده به أکثر
اگر رويكردهاي اصلي به حوزه دين و عمل اجتماعي را به دو دسته اصلي عرفيگرا و شريعتگرا تقسيم نماييم، آن گاه ميتوان رمضان البوطي را از جمله انديشمندان بنام اهل سنت در حوزه شريعتگرايي و نقد عرفيگرايي معرفي كرد. در مقاله حاضر نويسنده با رجوع به منابع و متون منتشر شده به قلم بوطي، به بيان بنيادهاي نظري و عملي انديشه وي ـ كه بر ديني كردن حيات اجتماعي انسان استوار است ـ پرداخته است. در اين باره از اصولي چون عدالتخواهي، نفي سكولاريسم، نوگرايي ديني و بازگشت به اسلام اصيل به عنوان اركان نظري؛ و از محافظه كاري، داشتن نگرش معطوف به قدرت، اصلاحطلبي و مصلحتگرايي به عنوان اصول سياست عملي رمضان البوطي سخن گفته شده است.
تفاصيل المقالة
زمستان سرد و سخت با «آنهمه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود، عاقبت در قدم باد بهار آخر شد» و زمين سرد و بيجان، زندگي و جواني را دوباره آغاز كرد. از خجستگي اين دوره، تقارن دو بهار يعني «بهار طبيعت» كه بهار اَبدان است با «بهار جانها» و دلهاي خسته و بيجان، يعني شعبان و رمضان ميب أکثر
زمستان سرد و سخت با «آنهمه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود، عاقبت در قدم باد بهار آخر شد» و زمين سرد و بيجان، زندگي و جواني را دوباره آغاز كرد. از خجستگي اين دوره، تقارن دو بهار يعني «بهار طبيعت» كه بهار اَبدان است با «بهار جانها» و دلهاي خسته و بيجان، يعني شعبان و رمضان ميباشد؛ فصلي كه بشر خستهدل و افسردهجان، رو به جواني و تجديد حيات ميآورد و جامة كهنة مادهپرستي را از تن درميآورد و روح خفتة خود را از خواب زمستاني زندگي عادي و حيواني بيدار ميكند و نويد روزگاري نو را ميدهد و آغوش دل را براي معنويت و ياد جانبخش خداوندگار رحيم و رحمان ميگشايد.
در اين دو بهار (بهار جان و بهار تن)، بر هر انسان باخرد و هوشمند است كه تا فرصتي هست لحاف غفلت را از سر خود بدور بيفكند و از زندگي روزمرة حيواني به عرصة انساني و ملكوتي روي بياورد و با عبادت در شعبان و روزه و ترك شكمبارگي و شهوت حيواني در رمضان، روح خود را صيقل دهد و زنگار از آينة دل بتراشد و تولدي ديگر را آغاز كند و انسان شود.
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد
يكي از حقايق جامعهشناختي و فلسفي، جدايي و استقلال هويت هر جامعه از افراد آن است، يعني جامعه نيز مانند هر فرد انسان براي خود احكام و قواعدي دارد و در باطن آن روحي نهفته است كه فرهنگ و اعتقاد او را حفاظت ميكند، فرهنگي حكومت دارد كه كردار و رفتار اجتماعي هر جامعه را نشان ميدهد و آن جامعه را به جامعة سالم يا فاسد و بيمار، جامعه جوان و پويا يا افسرده و ناتوان، و جامعة با ارزش و بيارزش، تقسيم ميكند.
جوامع انساني نيز مانند افراد بشر، در كشاكش فشارها و آسيبهاي خواسته يا ناخواستة خود و بسبب دوري از معنويت و ترك صراط مستقيم قواعد آفرينش جهان، دچار بيماري و افسردگي ميشوند، يا بالعكس، در صورت پيروزي بر آسيبها و دشمنان و رويكردن به كمالات معنوي، رشد و تعالي مييابند و با بهرهگيري از بهار دلها و جانها، روح جواني يافته و شكوفا ميگردند.
بهار انقلاب اسلامي در ايران مثالي براي اين واقعيت است. ملت ايران با انقلاب اسلامي خود و روينمودن به معنويت، از بركت روح تازهيي كه «نَفَس رحماني» و الهي يافت، توانست پيري و افسردگي تاريخي خود را به كناري بگذارد و شادابي و جواني را از سر بگيرد و استعدادهاي پنهان و خدادادي خود را در همة زمينههاي پيشرفت نشان دهد؛ اگرچه فتنة دشمنان تاريخي و در كنار آنها، حاكمان بيتدبير يا خود فروختة داخلي، تحمل اين رشد و شكوفايي را ننموده و سعي بر آن دارند تا اين جامعة پويا را بسوي خزان و افسردگي بكشانند.
بايد توجه داشت كه همانگونه كه هر فرد انسان، بنابر وظيفة الهي خود، مسئول رشد و تربيت خود و مكلف به بيدارنگهداشتن دل و روح خفته درون خود ميباشد، مديران رسمي جامعه نيز مسئول مراقبت و تربيت و بيدارسازي روح افسرده يا خفته هر جامعه و ملت هستند، وگرنه حيات سياسي و استقلال و نيز فرهنگ متعالي آن جامعه و ملت، رو به خطر خواهد رفت و طعمة دشمنان و گرگان در كمين نشسته خواهد شد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.