سواد هنری فراتر از سواد کارکردی می تواند رسالتی رهایی بخش در حوزه هنر به عنوان یک معرفت بشری داشته باشد. پائولو فریره در حوزه آموزش، به ویژه آموزش انتقادی، به مبحث آزادی می پردازد. ورود این تفکر انتقادی به مبحث آموزش هنر، از شناخت و هوشیارسازی آغاز می شود و در ادامه با أکثر
سواد هنری فراتر از سواد کارکردی می تواند رسالتی رهایی بخش در حوزه هنر به عنوان یک معرفت بشری داشته باشد. پائولو فریره در حوزه آموزش، به ویژه آموزش انتقادی، به مبحث آزادی می پردازد. ورود این تفکر انتقادی به مبحث آموزش هنر، از شناخت و هوشیارسازی آغاز می شود و در ادامه با رد آموزش بانکی به عنوان نمونه ای از شیوه آموزشی واسپاری، در جستجوی رهایی از آگاهی کاذب است. فراگیر، در فرآیند آموزش آزاد به عنوان سوژه، طی گفت و شنود در پی رسیدن به پراکسیس است. پراکسیس در جریان آموزش هنر تزریق ایدئولوژی را رد میکند و باسوادی را متضمن درک انتقادی واقعیت می داند. در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. کوشش شده با استفاده از این روش با مراجعه به آثار فریره و مطالعه آراء وی تجزیه و تحلیلی از دیدگاههای مطرح شده در حوزه آموزش انتقادی انجام شود. تفکر انتقادی پائولو فریره که پیش از این بیش تر در حوزه های علوم تربیتی به آن پرداخته شده بود، در این جا، در حوزه آموزش هنر مطرح می شود. امید است با مطرح کردن آراء فریره در خصوص تفکر انتقادی و رهایی از آموزش بانکی و آگاهی کاذب و تطابق این آراء با آموزش هنر بتوان رسالت رهایی بخش هنر را روشن ساخت.
تفاصيل المقالة
براساس دیدگاههای صاحبنظران تعلیموتربیت تجربۀ زيبايیشناختی و درک هنر جزء حياتی يک زندگیِ شکوفاست. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تجربۀ زیباییشناختی در تربیت کودکان است. برای رسیدن به این هدف اولین گام دفاع از ضرورت تربیت زیباییشناختی برای کودکان براساس تحلیل توجیهات أکثر
براساس دیدگاههای صاحبنظران تعلیموتربیت تجربۀ زيبايیشناختی و درک هنر جزء حياتی يک زندگیِ شکوفاست. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تجربۀ زیباییشناختی در تربیت کودکان است. برای رسیدن به این هدف اولین گام دفاع از ضرورت تربیت زیباییشناختی برای کودکان براساس تحلیل توجیهات فلسفی موجود است که برای این منظور از روش پژوهش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. توجیهات فلسفی متعددی در ضرورت تربیت زیباییشناختی طرح شده که ارزیابی انتقادی آنها نشان میدهد تنها پاسخ مبتنی بر تجربۀ زيبايیشناختی است که اين امکان را فراهم میکند که دفاع از هنر براساس ارزش متمايزش انجام شود؛ بنابراين تربيت زيبايیشناختی برای کودکان میتواند مستقل از کمک هنر به بيانگری و نقشش در ارتقای اخلاقی، قابل توجيه و ضروری باشد؛ چراکه تجربۀ زيبايیشناختی و درک هنر مؤلفۀ حياتی در زندگیِ شکوفاست و قرار گرفتن در معرض تجربۀ زيبايیشناختی راههايی را برای رشد انسان باز میکند که هيچ تجربۀ ديگری چنين قابليتی را ندارد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که حتی اگر آموزش هنر به نوآوری و مهارتهای بهبوديافتۀ قابل اندازهگیری با روشهای کمّی نينجامد، میبايست جايگاه مهمی در مدارس و برنامههایدرسی داشته باشد. برنامهدرسی بدون تربيت زيبايیشناختی و ارزشگذاری مناسب برای هنرها از هدف ما برای پرورش انسانهای شکوفا و شايستۀ تجارب زيبايیشناختی معنادار غافل است. همچنین تربیت زیباییشناختی نباید به افراد و موضوعات محدود شود بلکه باید کل برنامهدرسی را پوشش دهد؛ زیرا تجربۀ یادگیری اگر به تجربۀ زیباییشناختی تبدیل شود خوشایند است.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.