پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای کمک طلبی در رابطهی بین خودتنظیمی با تعلل ورزی و باورهای انگیزشی انجام شد. تعداد 300 نفر از دانشآموزان دختر وپسر دورهی اول متوسطه (هفتم, هشتم, نهم) شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده و به مقیاسه
أکثر
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای کمک طلبی در رابطهی بین خودتنظیمی با تعلل ورزی و باورهای انگیزشی انجام شد. تعداد 300 نفر از دانشآموزان دختر وپسر دورهی اول متوسطه (هفتم, هشتم, نهم) شهر تهران با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده و به مقیاسهای خودتنظیمی تحصیلی بوفارد (1995), کمک طلبی ریان و پنتریچ (1997), تعلل ورزی تاکمن (1998) و راهبردهای انگیزشیMSLQ (1990) پاسخ دادند. روش پژوهش حاضر در طرحهای توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر قرار گرفت. یافتهها نشان داد, باورهای انگیزشی بر کمکطلبی و خودتنظیمی و کمک طلبی بر خودتنظیمی اثر مثبت معنادار و تعلل ورزی بر خودتنظیمی و کمکطلبی و باورهای انگیزشی اثر منفی معنادار دارد. همچنین کمک طلبی در رابطهی بین خودتنظیمی و تعللورزی و باورهای انگیزشی نقش واسطهای ایفا میکند. براساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت تعلل ورزی و باورهای انگیزشی به واسطه ی کمکطلبی میتوانند خودتنظیمی را در دانشآموزان دستخوش تحول سازند. لذا میتوان این پژوهش را در سطح خانواده هم بررسی کرد تا بتوان به عوامل موثر بر خودتنظیمی در درون خانواده هم نیز پی برد.
تفاصيل المقالة