ملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانستهاند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانستهاند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معن أکثر
ملاصدرا در آراء خود به مباحث زباني توجه داشته و دربارة معناي اسمي و حرفي سخن گفته است. مفسرين، آراء وي در اينباره را خالي از تهافت ندانستهاند تا جايي كه بخشي از آراء او را بر ديگري ترجيح داده و ادق از ديگري دانستهاند. اين نوشتار با طرح و مقايسة آراء ملاصدرا در باب معناي اسمي و حرفيِ وجود، چارچوبي براي طرح مباحث هستيشناسي، معرفتشناسي و زبانشناسي ارائه داده و با بهرهگيري از مباحث زبانيِ علمِ اصولِ فقه، رويكردي تحليلي ـ زباني را براي برونرفت از اين تهافت ارائه كرده است. ملاصدرا بر اين باور است كه از يكسو ميتوان از طريق اشتراك معنويِ معناي حرفي وجود (است) به اشتراك معنويِ معناي اسمي وجود (هست)، استدلال كرد و از سوي ديگر، اختلاف بين وجود رابط و محمولي، نوعي است. اين ديدگاه ملاصدرا محل نزاع و تفسيرهاي متفاوتي واقع شده و پرسشهايي را پيش روي صاحبنظران قرار داده است؛ از جمله اينكه آيا اين دو ديدگاه همخواني دارند؟ آيا اين نظريه با تشكيك وجود و اشتراك معنوي وجود، سازگار است؟ آيا وجود رابط و محمولي از يك سنخند؟ آيا دو تقسيمبندي وجود در حكمت متعاليه، يعني تقسيم سه شقي وجود به رابط، رابطي و نفسي و تقسيم دو شقي وجود به رابط و مستقل با يكديگر در تضادند؟ آيا دو تقسيم يادشده، با آراء ملاصدرا در حوزة معناي اسمي و حرفي سازوارند؟
تفاصيل المقالة
قضية منطقي حمليه باعتبار كيف تقسيم ميشود به موجبه و سالبه و هر يك از آن دو، باعتبار محمول تقسيم ميشود به محصّلة المحمول، معدولة المحمول و سالبة المحمول. اما در چگونگي ساختار و نيز مفاد آنها ميان فلاسفه و منطقدانان اختلاف نظر جدّي وجود دارد كه قابل تحقيق است. دربارة تعدا أکثر
قضية منطقي حمليه باعتبار كيف تقسيم ميشود به موجبه و سالبه و هر يك از آن دو، باعتبار محمول تقسيم ميشود به محصّلة المحمول، معدولة المحمول و سالبة المحمول. اما در چگونگي ساختار و نيز مفاد آنها ميان فلاسفه و منطقدانان اختلاف نظر جدّي وجود دارد كه قابل تحقيق است. دربارة تعداد اجزاء مقوّم حقيقت قضيه و اجزاء خارج از حقيقت قضيه كه لازمة تحقق آن هستند نيز نظر واحدي وجود ندارد. تعداد اجزاء قضيه بحسب اختلاف هليّات بسيطه و هليّات مركّبه موجبه و سالبه مشخص ميشود. دربارة نسبت حكميه نيز برخي معتقدند در همة قضايا ـ چه موجبه و چه سالبه ـ نسبت، ثبوتي و وجودي است ولي بعقيدة برخي ديگر، اين نسبت تنها در قضاياي موجبه، ثبوتي است و در قضاياي سالبه، سلبي و عدمي است. افزون بر اين، مشروط يا غير مشروط بودن تحقق موجبة معدوله نيز مطرح شده و قضية سالبة المحمول نيز مورد مناقشه قرار گرفته است. ساختار قضية سالبة المحمول در صورت ملفوظ، همانند قضية سالبة محصّله است اما در مفاد و مدلول، متفاوت است. مفاد قضية سالبة محصّله، رفع و قطع حكم ايجاب است ولي مفاد سالبة المحمول ايجاب سلب است. اين نوع قضيه را خواجهنصيرالدين طوسي و از معاصرين، علامه طباطبايي بعنوان يك قضيه» منطقي قبول ندارند.
تفاصيل المقالة
بر اساس گزارشهاي ارسطو، عدهيي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابنسینا نظریۀ جوهر بودن واحد و ن أکثر
بر اساس گزارشهاي ارسطو، عدهيي از فیلسوفان یونان باستان «واحد» را جوهری مستقل میپنداشتند که در نسبت با ساير جواهر، نقش علّی دارد. ارسطو با تبیین «محمول» بودن «واحد» و نیز بیان تالیهای فاسد مترتب بر نظریۀ یادشده، بر ابطال آن کوشیده است. ابنسینا نظریۀ جوهر بودن واحد و نقدهای ارسطو بر آن را در مباحث الهیات از کتاب الشفاء بتفصیل مورد بررسی قرار داده و برخلاف ارسطو، به صرف «محمول» دانستن «واحد» بسنده نکرده بلکه از طریق یک استدلال غامض و مفصل، سعی نموده عرضِ لازم بودن «وحدت» را بعنوان مبدأ اشتقاق «واحد» بهاثبات برساند. استدلال ابنسینا از جهاتي متعدد نقدپذیر است که مهمترین انتقاد وارده بر آن خلط میان عروض مقولی و عروض تحلیلی است. وحدت صرفاً عرض تحلیلی است و استدلال ابنسینا نمیتواند عرض مقولی بودن وحدت را اثبات نماید.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.