• فهرس المقالات سهروردي

      • حرية الوصول المقاله

        1 - عقل سرخ و حق سبز انسان‌شناسی اشراقی و حق انسانی
        عباس  منوچهری
        مقوله «حقوق بشر» در بر دارنده دو مفهوم محوری «انسان» و «حق» و رابطه بین آنها است. منتهی، این رابطه، متضمن تأملات فلسفی و تئوریک بسیار است. با نگاهی انتقادی به فهم غالب از این رابطه، و مشخصاً به «فردگرائی تملیکی»، این مقاله به فهم متفاوتی از این رابطه می‌پردازد، و با است أکثر
        مقوله «حقوق بشر» در بر دارنده دو مفهوم محوری «انسان» و «حق» و رابطه بین آنها است. منتهی، این رابطه، متضمن تأملات فلسفی و تئوریک بسیار است. با نگاهی انتقادی به فهم غالب از این رابطه، و مشخصاً به «فردگرائی تملیکی»، این مقاله به فهم متفاوتی از این رابطه می‌پردازد، و با استفاده از دو استعاره «عقل سرخ» و «حق سبز»، مبانی یک نظریه «حداکثری» از حقوق بشر را مطرح می‌کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تأملات تاريخي در باب قاعده امکان اشرف
        حوریه شجاعی باغینی عین الله خادمی
        در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعده‎يي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشه‌يي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات أکثر
        در نوشتار حاضر اصالت قاعده امکان اشرف بمثابه قاعده‎يي اشراقي بررسي ميگردد. برغم قول مشهور دربارة اين قاعده مبني بر ريشه‌يي يوناني داشتن، مدعاي اين نوشتار آن است که قاعده از لوازم مکتب اشراق است و مشائي دانستن آن با اصول مشائيان سازگاري ندارد. اين مدعا از دو جهت به اثبات خواهد رسيد؛ جهت اول، بيان شواهدي از آثار خود شيخ‌اشراق و شارحان مکتبش و اينکه چگونه نحوة بيان شارحان موجب چنين تصوري شده که اين قاعده سابقه‌يي قبل از مکتب اشراق دارد. جهت دوم بررسي لوازم مکتب اشراق است و اينکه شيخ‌اشراق از اين قاعده در اثبات اصول فکري مکتبش بهره برده، حال آنکه اين مسائل از نظر مکتب مشاء مردود است. بنابرين جستجوي پيشينه‌يي قبل از سهروردي براي اين قاعده خطاست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تأثير آموزه‌هاي قرآني بر حكمت اشراقي سهروردي
        قاسم  پورحسن ‌سيد مصطفي  بابايي
        به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفي‌ـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن‌ ‌كريم پذيرفته‌اند اما در اين ميان، شيخ شهاب‌الدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن‌ ‌كرده است أکثر
        به يقين ميتوان گفت كه همة فلاسفة اسلامي ـ از هريك از سه مكتب مشهور فلسفي‌ـ در سير انديشة فلسفي خود، تأثيرات بسياري از قرآن‌ ‌كريم پذيرفته‌اند اما در اين ميان، شيخ شهاب‌الدين سهروردي اولين فيلسوف اسلامي است كه در نظام حكمت اشراقي خود بيشترين استفاده را از قرآن‌ ‌كرده است. استفادة سهروردي از اين كتاب آسماني، هم از نظر كميت و مقدار و هم از جهت نوع استفادة تأويلي، از سايرين متمايز است. او بسياري از ايده‌ها، برهانها و داوريهاي خود را مقرون و منوط به قرآن‌ ‌كرده است. در اين مقاله سعي شده است از تأثير آموزه‌هاي قرآني بر حكمت نوري سهروردي در چهار مقوله» حكمت نوري، نورالانوار، عقول، و نفس به‌اختصار سخن گفته شود، چراكه قطعاً بحث مستوفي در اينباره نيازمند مجال و كمالي شايسته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - مواجهة ابن‌سينا و سهروردي در مسئلة علم الهي و ظهور حكمتي برتر
        یحیی کبیر حمید ملکی
        در مسئلة علم الهي، عمدة بحث و نزاع در مورد علم واجب تعالي به ماسواست. نوشتار حاضر درصدد پاسخگويي به اين پرسش است كه چه الگويي در تبيين علم الهي ميتواند علاوه بر اثبات تمامي مراتب علم براي خداوند، با واجب الوجود بودن حق تعالي منافات نداشته باشد؟ در راستاي پاسخ به اين پرس أکثر
        در مسئلة علم الهي، عمدة بحث و نزاع در مورد علم واجب تعالي به ماسواست. نوشتار حاضر درصدد پاسخگويي به اين پرسش است كه چه الگويي در تبيين علم الهي ميتواند علاوه بر اثبات تمامي مراتب علم براي خداوند، با واجب الوجود بودن حق تعالي منافات نداشته باشد؟ در راستاي پاسخ به اين پرسش، بوعلي سينا به ارائة الگويي با محوريت صور مرتسمه ميپردازد كه نتيجة آن اثبات علم حصولي به ماسوا براي خداوند است. در تبيين نحوة فاعليت الهي، ابن سينا دوباره سراغ علم الهي ميرود و با طرح فاعليت بالعنايه، خلق موجودات را نتيجة علم فعلي خداوند نسبت به عالم و رضايت او به نظام احسن ميداند. اما در انديشة شيخ اشراق اين الگوي سينوي به چالش كشيده شد. شيخ شهيد عقيده داشت تبيين ابن سينا، علاوه بر نقض بساطت ذات حق تعالي، تنها قوه‌يي صرف را براي خداوند اثبات ميكند. صدرالمتألهين، در مقام قضاوت، اشكالاتي را به هر دو رأي وارد ميكند و بر اساس قاعدة بسيط‌الحقيقه، تبييني متعالي دربارة مسئله ارائه ميكند كه نه اشكال ذهني بودن صور مرتسمة سينوي را دارد و نه همچون تبيين اشراقي، قاصر در اثبات علم پيش از ايجاد، براي خداوند است. او اثبات ميكند كه تمامي وجودات و علوم در وجود خداوند و علم او به ذاتش مستهلكند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - «من» و معيار تشخيص آن از «غير» از منظر سهروردي، ملاصدرا، دكارت
        سکینه غریبی سهراب حقیقت منصور ایمانپور
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظه أکثر
        پژوهش حاضر به بيان هويت و مصداق «من» و نيز ملاك تشخيص «منِ حقيقي» از غير، از ديدگاه سهروردي، ملاصدرا و دكارت پرداخته ‌است. از نظر اين سه فيلسوف، «من» هويت ظاهر و خودپيدايي است كه انسان با علم حضوري بدان خودآگاهي مي‌يابد. مصداق منِ حقيقي نزد سهروردي نور مجرد است كه با ظهور دائمي ذات، از خودآگاهي مستمر برخوردار ميباشد. در فلسفة ملاصدرا، مصداق آن مرتبه‌يي از وجود است كه در بستر حركت جوهري دائماً متطور بوده و مملكتي ذومراتب است كه هويتي ثابت ندارد، و نزد دكارت بُعد مجردي است كه بنحو دائمي در حال انديشيدن است. بنابرين، در واقع هر سه فيلسوف «من» حقيقي را منِ مدرك، عالم و انديشنده ميدانند. ملاك تمييز منِ حقيقي نيز نزد آنها يكي است، زيرا سهروردي و ملاصدرا علم مستمر و عدم غفلت از خود را كه در واقع همان خودآگاهي است، ملاك تمييز منِ حقيقي ميدانند، اما ملاك دكارت وضوح و تمايز است كه بنظر ميرسد همان أمري است كه سهروردي و ملاصدرا آن را علم حضوري مستمر يا خودآگاهي مينامند. در نتيجه، ميتوان گفت كه ملاك تمايز «من حقيقي» از نظر هر سه فيلسوف يكسان است. تفاصيل المقالة