هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاستگرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهمترین این جریانها، دوگانهانگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذفگرا هستند. دوگانهانگاری أکثر
هدف اصلی این مقاله، روایت پداگوژیکی هوشیاری بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی است. بدین منظور، نخست؛ روایت پداگوژیکی مواضع فروکاستگرا نسبت به پدیدۀ هوشیاری، مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. مهمترین این جریانها، دوگانهانگاری و نظریۀ فیزیکالیسم حذفگرا هستند. دوگانهانگاری با طرح گسست ذهن و بدن، به بحثهای چالشبرانگیز شکاف تبیینی در دورههای بعد انجامیده است و نظریۀ حذفگرا، با حذف هوشیاری، حالات ذهنی و آگاهی را به فرآیندهای عصبی، منحصر کرده است. در برابر این دیدگاهها، در رویکرد عصب پدیدارشناسی تصریح شده است که هوشیاری بدنمند با به رسمیت شناختن تجربههای اول شخص و جنبههای عاطفی-احساسی یادگیرندگان، برترانگاری ذهن را اصلاح میکند، و با عبور از ساختارهای سنتی و جزمی، اشکال حذف هوشیاری و فروکاهش آن به مغز، از پیش تعیینشدگی اخلاق و تغییرات اجتماعی موجود در سیستم عصبی از ابتدای تولد را آشکار مینماید. آنگاه با نظر به سه چرخه؛ تنظیم ارگانیسمی کل بدن یا سیستم عصبی خودگردان، پیوند حسی-حرکتی بین ارگانیسم و محیط و چرخۀ تعامل بینالاذهانی، استلزامهای هوشیاری بدنمند برای پداگوژی را به مثابۀ بدیل مطرح میکند. بنابراین، جریان پداگوژیکی، غیرخطی، نوخاسته و آشوبگونه است که در آن، مونولوگ (تجربهها و برداشتهای اول شخص و گفتوگوهای درونی فرد با خود) در فرآیندی پویا و یکپارچه به دیالوگ تبدیل میشود. در چنین شرایطی، نه تنها ارتباط پداگوژیک از قاعدهای ایستا، خطی و از پیش تعیین شده پیروی نمیکند بلکه از هر آنچه بر پیروی کورکورانه و تقلید پافشاری نماید، روی برمیتابد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.