بررسی رابطه طرحواره ناکارآمد اولیه، افکار خودآیند منفی و خشونت خانگی با دلزدگی زناشویی زنان خانهدار شهر شیراز مبتنی بر دیدگاه اسلامی
الموضوعات :
زاهده رحمانیان
1
,
مهری عبدی
2
1 - استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و مشاوره، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
2 - دانشجو کارشناسی ارشد، گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه آزاد یاسوج، یاسوج ایران.
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
باتوجه به اهمیت تعاملات زناشویی در اسلام، هدف از این پژوهش بررسی رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه، افکار خودآیند منفی و خشونت خانگی با دلزدگی زناشویی زنان خانهدار شیراز مبتنی بر دیدگاه اسلامی انجام شد. روش تحقیق توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان خانهدار شیراز در سال ۱۴۰۱ بود که 3۸۴ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای طرحواره ناکارآمد اولیه (یانگ، 2005)، افکار خودآیند منفی (هالون و کندال، 1980)، خشونت خانگی (حاج یحیی، 1999) و دلزدگی زناشویی (پینیز و همکاران، 2016) جمعآوری شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که این سه متغیر 22٪ از واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین میکنند. خشونت خانگی (32/0=B، 985/6=t) و طرحوارههای ناسازگار اولیه (25/0=B، 437/5=t) و افکار خودآیند منفی (09/0=B، 141/2=t) به ترتیب بیشترین سهم را داشتند. همچنین، خشونت خانگی نقش میانجیکننده رابطه بین طرحواره ناکارآمد اولیه و افکار خودآیند منفی با دلزدگی زناشویی دارد (01/0>p). این پژوهش نشان میدهد که دلزدگی زناشویی ناشی از تجمع تعاملات نامناسب شناختی، هیجانی و رفتاری است و کاهش آن نیازمند توجه همزمان به عوامل فردی (مانند طرح¬واره¬ها و افکار منفی) و عوامل بین فردی (مانند خشونت) با درنظر گرفتن اصول اسلامی است. خشونت خانگی در این چرخه، هم علت و هم معلول تعاملات شناختی-هیجانی است و یک چرخه معیوب ایجاد میکند. تأکید بر مداخلات چندسطحی (از درمان فردی تا تغییرات ساختاری) این مطالعه را به تحقیقی پیشرو در حوزه سلامت روان خانواده تبدیل کرده است.
