نقد مبانی، اصول و قدرت تبیین واقعگرایی نئوکلاسیک (مطالعه موردی: رویکرد تطبیقی با نقد موازنه در نوواقعگرایی والتزی)
الموضوعات : Research in Theoritical Politics
جلال دهقانی فیروزآبادی
1
,
نرگس خان گل زاده
2
1 - استاد گروه روابط بینالملل، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران
2 - دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی، ایران
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
هدف این مقاله، بررسی واقعگرایی نئوکلاسیک و نقدهای وارد بر آن در ابعاد مختلف اصولی، مبانی و قدرت تبیین است. در بخش نخست مقاله کوشش شده تا مبانی نظریۀ واقعگرایی نئوکلاسیک در بستر پارادایم واقعگرایی بررسی شود. بخش دوم مقاله به بررسی اجمالی نقد در روابط بینالملل اختصاص داده شده و در نهایت در بخش سوم مقاله نیز تمرکز بر نقدهای وارد بر واقعگرایی نئوکلاسیک است. پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که: مهمترین نقدهای وارد بر واقعگرایی نئوکلاسیک چیست و این مهم چه نسبتی با نقد نئورئالیسم دارد؟ روش پژوهش مقاله، تطبیقی است، زیرا علاوه بر بررسی نظری نقدهای وارد بر واقعگرایی نئوکلاسیک به بررسی تطبیقی مفهوم موازنه در جریان فکری نوواقعگرایی و واقعگرایی نئوکلاسیک و سپس نقد این مهم نیز میپردازد. مهمترین یافتههای پژوهش بیانگر آن است که اندیشمندان، نقدهای متعددی بر مبانی، اصول و قدرت تبیین نظریه واقعگرایی نئوکلاسیم وارد کردهاند. در زمینه قدرت تبیین، اندیشمندان معتقدند که عدم انسجام درونی و هنجاری بودن این نظریه از قدرت تبیین آن کاسته است. در زمینه اصول این نظریه نیز به دولتمحوری، موازنه ناقص، نقش ادراکات رهبران و... نقدهایی وارد شده است و درباره مبانی نیز بسیاری معتقدند که واقعگرایی نئوکلاسیک به مبانی هستیشناسی و معرفتشناسی کامل نپرداخته است و در روششناسی نیز دچار ابهام میباشد.
