کندوکاو در آثار عطار در ساحت وجودشناختی
الموضوعات : Interdisciplinary Literary Studiesفاطمه طاهری 1 , مرجان علی اکبرزاده زهتاب 2 , علیرضا قوجهزاده 3
1 - دانشجوي دکتری، گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد ورامين- پيشوا، دانشگاه آزاد اسلامي، ايران
2 - استادیار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد ورامين- پيشوا، دانشگاه آزاد اسلامي، ايران
3 - استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد ورامين- پيشوا، دانشگاه آزاد اسلامي، ايران
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
مسئلۀ اصلي پژوهش بينارشتهاي پيش روي كه به شيوۀ توصيفی- تحليلي و به صورت كتابخانهاي فراهم آمده، آن است كه با بررسي مثنويهاي مسلم عطار (منطقالطير، الهينامه، مصيبتنامه و اسرارنامه كه در انتساب آنها بدو شبههاي وجود ندارد) و نيز شيوۀ زيست او، به ديدگاههاي اگزيستانسياليستي عطار در چهار حوزۀ آزادي، مرگانديشي، تنهايي و معناآفريني دست يازيده، اثبات نمايد كه ريشههاي فلسفۀ اگزيستانسياليسم مانند بسياري از انديشههاي ناب بشري از ديرباز در ميان متفكران مشرقزمين وجود داشته و بعدها از شرق به غرب راه یافته است. اصول اين مكتب فلسفي و اشراقي كه امروزه بر بسياري از علوم مانند روانكاوي و مردمشناسي سايه افكنده، در شالودههاي عرفان ايراني- اسلامي قابل مشاهده بوده، در افكار و آثار عطار بيشتر جلوهگر شده است. مهمترين پرسش آن است كه: اصول اگزيستانسياليسم، چگونه در مثنويهاي عطار و نيز در شيوۀ زندگي او متبلور شده است؟ فرضيه پژوهش این است که: مثنويها و شيوۀ زندگاني عطار، اغلبِ نگرشهاي اگزيستانسياليستي، البته از نوع خداباورانه و عرفاني آن را در خود جاي داده است. برخي از مهمترين مصادیق از مفاهيم اگزيستانسياليستي از قبیل آزادي، مرگانديشي، تنهايي و معناآفريني (با رويكردي عرفاني) در آثار عطار بهوفور يافت ميشود. براي مثال، مفهوم آزادي و انتخاب مسير الي الله در منطقالطير نزد سي مرغي كه در طلب سيمرغاند، بهروشني قابل مشاهده است. در آثار عطار، مرگانديشي و پذيرش آن در مفهوم وصال حق است. تنهايي در انديشۀ عطار جايي ندارد، زیرا دنيا جلوهگاه اوست و معشوق در دل عاشق، سكني دارد و معنايي كه عطار اگزيستانسياليست ميآفريند، قرب الي الله و وصال اوست.
