نامهاي براي ايران؛ بررسي نسبت دين، سياست و ايرانگرائي در نامه تنسر به گشنسپ در چارچوب آراي ماكياولي
الموضوعات : Research in Theoritical Politicsعلي تدينراد 1 , سارا نجف پور 2
1 - استادیار گروه علوم سياسي دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
2 - استادیار گروه علوم سياسي دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
الکلمات المفتاحية: اردشير, ايران, دين, ساسانيان, سياست, ماكياولي, نامة تنسر,
ملخص المقالة :
در حالي كه نسبت دين و سياست از مسائل اساسي در بررسي سامان فكر و كنش سياسي عصر ساساني بهشمار ميرود؛ انگارة غالب آن است كه سياست و فرمانفرمائي اين دوران بيشتر بدست موبدان، بر مدار آيين زرتشتي و براي تقويت و تحكيم آن بوده و بدينسان سياستِ ساسانيان دينمحور تلقي ميگردد. اين پژوهش كوششي است در جهت بازانديشي در اين انگارة مألوف با بازخواني رابطة دين و سياست در پرتو بررسي تطبيقي متن نامة تنسر به گشنسپ با انگارههاي ماكياولي در اين حوزه. از اين بازخوانيِ چنين به نظر ميرسد كه راهبرد و رويكرد بنيادگذاران ساساني به نسبتِ مقولات دين و سياست را بايد نه دينمحور، بلكه ايرانمحور و ايرانگرايانه دانست. محور كنش و انديشة سياسي آنان امر سياسي و ايراني است با كاربست ابزارِ دين.
