سرچشمه و خاستگاه فلسفه اسلامي
الموضوعات :
1 - دانشگاه علامه طباطبايي
الکلمات المفتاحية: فلسفه اسلامي خاستگاه و ريشهها آيات و روايات تناقضات و پاسخها,
ملخص المقالة :
در دوراني طولاني پرسش از ماهيت فلسفه اسلامي تبديل به مناقشهيي پراهميت گرديد. نوع مواجهه با اين پرسش ميتواند در رهيافت ما نسبت به فلسفه اسلامي تعيينکننده باشد. سه سنخ از ديدگاهها در اين باب شکل گرفته که هر کدام قابل تأمل و در عين حال بررسي انتقادي است: نخست، ديدگاهي است که بر يوناني بودن فلسفه اسلامي تأکيد ورزيده و آن را تداوم فلسفهيي تلقي ميکنند که سنت يوناني ناميده ميشود. اين گروه مدعيند تمامي جريانهاي فلسفي در تمام دورهها متأثر يا منشعب از فلسفه يونان بوده و بايد در نظريه تداوم خطي مطالعه گردد. طبق اين رأي، فرض اينکه تفکر عقلي از ايران، هند يا چين و نيز بابل و بينالنهرين يا مصر اخذ شده باشد، چندان اعتباري ندارد. ديدگاه دوم بر بيمصداق بودن فلسفه اسلامي پاي ميفشارند. اين عده معتقدند اساساً فلسفههاي ديني بدون مصداق است. تلقي آنان اين است در صورتي که قائل به فلسفه اسلامي باشيم با معضلاتي همچون قداست، تناقض، تفسير متون و عدم رشد و بسط فلسفه روبرو خواهيم بود. ادعاي ايندسته اين است که اگر از اسلاميبودن فلسفه جانبداري کنيم، لازم ميآيد که فلسفه قداست پيدا کند و هر نقدي به آن بمثابه نقد دين خواهد بود؛ در حالي که اين ملازمه صحيح نيست. در مشکل تناقض ادعا ميشود که به هيچ روي نميتوان ميان ديدگاه قرآني و روايي و يوناني سازگاري ايجاد کرد. بنابرين تلقي سعادت يوناني با قرآني در مقابل يکديگرند. در گونه سوم، تأکيد ميشود كه فلسفه اسلامي بسط يافته فلسفه يونان است و چنانچه نتوانيم تفسير درستي از اين سنخ بدست دهيم، نميتوانيم تبيين صحيحي از ماهيت فلسفه اسلامي و تفاوت گوهري آن با يونان بدست دهيم. اينکه مسائل فلسفي در يونان به دويست مسئله محدود ميشد و در دوره اسلامي به هفتصد مسئله گسترش يافت بخودي خود نه بيان درستي از سرشت فلسفه اسلامي است و نه ميتواند اسلامي بودن اين نوع از فلسفه را توجيه کرده و بنحو مدلّل از آن دفاع نمايد. سخن اين است که آبشخور فلسفه اسلامي نه يونان، بلکه آيات قرآن و روايات مأثوره، ادعيه و متون ديني است. با نظريه بسط مسائل نميتوان از خاستگاه ديني فلسفه اسلامي سخن بميان آورد. تفاوت بنياديني وجود دارد ميان اين نظريه که ريشه فلسفه اسلامي را يونان تلقي کنيم و تلاش فيلسوفان مسلمان را محدود بر گسترش موضوعات يا تنوع بخشيدن براهين يا اصلاح و افزونهکردن آن بدانيم و اين نظريه که مسلمانان پيش از آشنايي با فلسفه يونان، تحتتأثير تعاليم ديني و آموزههاي قرآني و سنت نبوي، به تفکر عقلي روي آورده و بتدريج از ساير ملل و نحل بهرمند گرديدهاند که در اين ميان بهرهگيريشان از ايران و هند و يونان بيش از سايرين بود. بنابرين، مدعاي ما اين است که درصدد اثبات خاستگاه اوليه قرآني و روايي فلسفه اسلامي هستيم.
قرآن کريم.#
نهجالبلاغه، خطبه اول.#
ابراهيمي ديناني، غلامحسين، درخشش ابنرشد در حکمت مشاء، انتشارات طرح نو، چ 1، 1384.#
ابنترکه، صائنالدين، تمهيد القواعد، مقدمه و تصحيح سيد جلالالدين آشتياني، انجمن حکمت و فلسفه ايران، 1360.#
ابنرشد، ابوالوليد محمد، الکشف عن مناهج الادلة في عقايد الملة، بيروت، دارالآفاق، 1977.م.#
ابنرشد، ابوالوليد محمد، فصل المقال في ما بين الحکمة و الشريعة من الاتصال، محمد عمارة، قاهره، دارالمعارف، چ2، 1983.م.#
ابنرشد، ابوالوليد محمد، فصل المقال في ما بين الحکمة و الشريعة من الاتصال، ترجمه سيد جعفر شهيدي، انتشارات اميرکبير، چ1، 1376.#
ابنسينا، التعليقات، تصحيح، تحقيق و مقدمه حسين موسويان، تهران، مؤسسه پژوهشي حکمت و فلسفه ايران، ش973، 1391.#
ابوزيد، حامد، متن و معناي متن، ترجمه محمدرضا وصفي، نشر نگاه معاصر، چ1، 1387.#
ارکون، محمد، ميراث گفتمان جهان وطن، ترجمه محمدرضا وصفي، نشر نگاه معاصر، چ1، 1387.#
آيينهوند، صادق، دين و فلسفه از نگاه ابنرشد، تهران، نشر ني، چ1، 1385.#
اوروي، دومينيک، «ابنرشد»، ترجمه عبدالرزاق حساميفر، تاريخ فلسفه اسلامي، ج2، زير نظر سيد حسين نصر و اليور ليمن، انتشارات حکمت، چ1، 1386.#
اوروي، دومينيک، ابنرشد، ترجمه فريدون فاطمي، نشر مرکز، چ1، 1375.#
الاهواني، احمد فؤاد، «ابنرشد»، ترجمه غلامرضا اعواني، بکوشش ميان محمد شريف، تاريخ فلسفه در اسلام، ج1، زيرنظر نصرالله پورجوادي، نشر دانشگاهي، چ1، 1389.#
دبور، ت.ج. ، تاريخ فلسفه در اسلام، ترجمه عباس شوقي، انتشارات عطايي، چ3، 1362.#
ژيلسون، اتين، روح فلسفه قرون وسطي، ترجمه عليمراد داوودي، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، شرکت انتشارات علمي فرهنگي، چ1، 1366.#
ژيلسون، اتين، عقل و وحي در قرون وسطي، ترجمه شهرام پازوکي، انتشارات گرّوس، چ2، 1378.#
شهرزوري، شرح حکمة الاشراق، تصحيح و تحقيق حسين ضيائي، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1372.#
شيخ صدوق، توحيد، باب11.#
شيخ طوسي، محمدبن حسن، الامالي، دارالثقافه، 1414 ق.#
طباطبايي، سيدمحمدحسين، شيعه در اسلام، قم، بوستان کتاب، چ1، 1386.#
طباطبايي، سيدمحمدحسين، مجموعه رسائل، ج1، رساله درباره توحيد، قم، بوستان کتاب، 1387.#
طباطبايي، سيدمحمدحسين، مجموعه رسائل، ج1، رساله علي و فلسفه الهي، قم، بوستان کتاب،1387.#
طوسي، خواجه نصيرالدين، تلخيص المحصل، با همكاري دانشگاه تهران و دانشگاه مک گيل، تهران، 1359.#
عابد الجابري، محمد، التراث والحداثه، بيروت،1991. م.#
عبدالرزاق، مصطفي، زمينه تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه فتحعلي اکبري، نشر پرسش، چ2، 1381.#
فاخوري، حنا؛ جر، خليل، تاريخ فلسفه در جهان اسلامي، ترجمه عبدالحميد آيتي، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، چ6، 1381.#
فارابي، ابونصر، انديشههاي اهل مدينه فاضله، ترجمه جعفر سجادي، سازمان چاپ و انتشارات، 1379.#
كاپلستون، فردريك، تاريخ فلسفه، ترجمه ابراهيم دادجو، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چ1، 1387.#
کربن، هانري، تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه جواد طباطبايي، انتشارات کوير، ج5، 1385.#
کني، آنتوني، ايمان چيست؟ ترجمه اعظم پويا، تهران، انتشارات هرمس، 1388.#
مطهري، مرتضي، آشنايي با قرآن، سورههاي حمد و بقره، ج2، چ21، انتشارات صدرا، 1386.#
ملاصدرا، الشواهد الربوبية، قم، بوستان کتاب، چ4، 1382.#
ملاصدرا، رساله في الحدوث، تصحيح، تحقيق و مقدمه سيد حسين موسويان؛ باشراف استاد سيد محمد خامنهاي، چ1، 1378.#
ملاصدرا، الاسفار الاربعة، تصحيح و تحقيق غلامرضا اعواني؛ باشراف و مقدمه استاد سيد محمد خامنهاي، انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا، ج1، چ1، 1383.#