ارتباط نگرش فرزند نسبت به پدر و ساختار شخصيت مرزی: نقش واسطهای روابط موضوعی
الموضوعات : Psychologyبهناز عباسی راد 1 , نادر منیر پور 2 , حسن میرزاحسینی 3
1 - گروه روانشناسی عمومی، دانشگاه ازاد اسلامی واحد قم، قم، ایران
2 - گروه روانشناسی عمومی، دانشگاه ازاد اسلامی واحد قم، قم، ایران
3 - گروه روانشناسی عمومی، دانشگاه ازاد اسلامی واحد قم، قم، ایران
الکلمات المفتاحية: روابط موضوعی اوليه, ساختار شخصيت مرزی, نگرش نسبت به پدر,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر با هدف تبيين سازمان شخصيت مرزي براساس روابط موضوعي اوليه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. اين پژوهش از نوع توصيفي بود که به روش همبستگي انجام شد. جامعه آماري شامل کليه دانشجويان دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه هاي تهران در سال تحصيلي 98-1397 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند. شرکت کنندگان سياهه هاي روابط موضوعي، سازمان شخصيت مرزي و مقياس نگرش نسبت به پدر را تکميل کردند. مدل يابي معادلات ساختاري با استفاده از داده هاي بدست آمده از پرسشنامه ها انجام شد. نتايج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقيم 0/03 درصد و به واسطه روابط موضوعي 0/22 درصد از ساختار شخصيت مرزي را تبيين مي کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاري که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغير پيش بين و روابط موضوعي به عنوان متغير ميانجي وارد مدل شدند، نشان داد که اين مدل 22 درصد از ساختار شخصيت مرزي را تبيين مي کند. بنابراين مي توان چنين نتيجه گيري نمود که سازمان شخصيت مرزي تنها به صورت غيرمستقيم و از طريق روابط موضوعي اوليه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفي تبيين مي گردد. لذا عملکرد منفي پدر به عنوان مرجع قدرت در روابط سه گانه مادر- کودک- پدر در دوره پيش اديپ مي تواند باعث شکل گيري ساختار مرزي در بزرگسالي شود.
