تحليل رابطه گفتمان اخلاقي متن با شيوه بيان در دو اثر غلامحسین ساعدی
الموضوعات :
1 -
الکلمات المفتاحية: گفتمان اخلاقي روايت غلامحسين ساعدی آشغالدونی آرامش در حضور دیگران,
ملخص المقالة :
خوانش متن ادبي با رويكرد نقد اخلاقي ميتواند بر اساس تشخيص مفاهيم و مضامين اخلاقي متن يا درك رابطۀ گفتمان اخلاقي متن با ساختار زيباييشناسانه آن صورت پذيرد. در رويكردهاي جدید نقد بر این نکته تأکید میشود که متن هنري بر دلالتهاي ضمني استوار است و معناي آن، پنهان است. سرشت اثر ادبی اقتضا میکند که شيوه بيان بيشتر از موضوع مورد توجه قرار گیرد. پرسش پژوهش اين است كه نويسنده يك داستان ادبي، چگونه درك اخلاقي خود و مخاطب را با شيوههاي روايتپردازي عمق ميبخشد. مورد مطالعه، دو داستان از آثار غلامحسين ساعدي است و از نقد و تحليل پژوهشهاي انجام يافته دربارۀ اين نويسنده چند نتيجه حاصل ميشود: 1- اصليترين حوزههاي معنايي كه ساعدي به آنها توجه داشته، مضامين سياسي، مسائل اجتماعي و روحي و رواني است. در اين حوزههاي معنايي، درون مايۀ اصلي آثار او پيوند مسائل اجتماعي با آسيبهاي فردي و ريشه داشتن فساد اخلاقي در اجتماع است كه رگههايي از اخلاق ماركسيستي را بازمينمايد. 2- ساعدي در تلفيق شيوههاي مدرن داستاننويسي با آرمانهاي سياسي و اجتماعي، گفتمان اخلاقي خود را در بيان زيباييشناسانه و شگردهاي روايي توليد كرده است. 3- واقعگرايي، ويژگي روساخت داستانهاي ساعدي است و تلفيق آن با نمادگرايي در ساختار دروني روايت، جنبۀ اخلاقي يا غير اخلاقي رويدادها را تقويت ميكند. 4- شخصيت در بيشتر داستانها بر طرح غالب است و تأثير اجتماع بيمار بر فساد اخلاقي فرد در ترسيم كنش و واكنش شخصيتها و تجسم ذهن و روان پيچيده آنها نشان داده ميشود. 5- فضاسازي و تجسم نمايشي بر شگردهاي بلاغي و زباني غالب است و تأثير منفي يك كنش غير اخلاقي از طريق فضاسازي به مخاطب القا ميشود.