گفتمان در داستان «مسجد مهمان¬كش» مثنوي با تکیه بر آرای «میشل فوکو»
الموضوعات :علي دهقان 1 , نازيلا يخدانساز 2
1 - دlنشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
2 - دانشگاه آزاد واحد تبریز
الکلمات المفتاحية: مثنوی معنوی مسجد مهمانکش میشل فوکو گفتمان قدرت,
ملخص المقالة :
زبان و گفتمان، دو عنصر مهم زندگی هستند که گاه موجب زايش عناصر دیگری ميشوند. از جمله اين عناصر، مقولة «قدرت» است كه به نوبة خود موجد برخي فرآيندهاي ديگر مانند «تهديد»، «مقاومت»، «ملامت» و «وحشت» ميشود. مولانا جلاالدين محمد بلخي، شاعر بنام قرن هفتم هجري، توانسته است در خلال اشعار عارفانه، گفتمانهاي فرهنگي، سياسي و عقيدتي عصر خود را هنرمندانه و نامحسوس از زبان اشخاص داستان های مثنوی بیان کند. هدف و قلمرو اصلي اين تحقيق، بررسي يك نمونه از داستانهاي مثنوي مولانا از ديدگاه تاريخ گرايي نوين و روشن كردن ويژگي و كاركردهاي آن در محدودة تعريف جديدي است كه ميشل فوكو - فيلسوف فرانسوي - از آن ارائه ميدهد. گفتمانهای بحث شده در اين جُستار، نشان دهندة تكثر قدرت در متن داستان مورد مطالعه و به تبع آن در زمان مولوي است. زبان نيز مانند ابزار قدرت در روابط شخصيتهاي داستان و جامعه، عامل اقتدار به شمار می آید. در این ميان خرافه پرستي و خرافه بافی، پررنگترين گفتمان بوده، رمز اصلی داستان «مسجد مهمان كش» به شمار ميآيد. بر مبنای گفتمان مورد مطالعه، مولوي در دياري به سر ميبرد كه غبار تيرگيها، فضای جامعه را در برگرفته بود. این حكايت رازآميز، حساسیت مولوی را نسبت به چنین فضایی آشكار كرده است.