تحليل داستان سياوش بر پايه نظريات يونگ
الموضوعات :ابراهيم اقبالي 1 , حسين قمري گيوي 2 , سكينه مرادي 3
1 -
2 -
3 - كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه محقق اردبيلي
الکلمات المفتاحية: سياوش شاهنامه کهن الگو يونگ,
ملخص المقالة :
كندو كاوهاي كارل گوستاو يونگ، در قلمرو اساطير و يافتههاي وي، دستمايه منتقدان بسياري، براي بررسي آثار ادبي قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، شاهنامه فردوسي خصوصاً داستان سیاوش كه مجموعه عظيمي از روايات اساطيري و تاريخي ايرانيان باستان است بررسي گرديد و در چهارچوب فرايند فرديت يونگ و كهن الگوهاي من، قهرمان، سايه، پرسونا، پير دانا و خويشتن، كنشها و كاركردهاي قهرمانان و شخصيتهاي داستان سیاوش ارزيابي شد و چگونگي تبلور هر يك از اين كهن الگوها به عنوان مسئله اصلی این تحقیق مشخص گرديد. ضمن آنكه به نمودهاي كهن الگوهايي چون آنيما، آنيموس، مادر، ماندلا، مانا و تولد دوباره نيز اشاره شده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوا بوده است. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد كه افراسياب نمود كهن الگوي سايه و رستم، تبلور كهن الگوي قهرمان و خوابگزار افراسیاب، بيانگر كهن الگوي پير دانا هستند. همچنين كهن الگوي خويشتن در شخصيت كيخسرو بروز مييابد. ضمن آنكه، عروج كيخسرو و مرگ سياوش نيز نمونههايي از مرگ و تولد دوباره در شاهنامه است. تكرار اين مضامين، در بخشهاي سه گانه اساطيري، پهلواني و تاريخي شاهنامه، هماهنگي ميان اين سه بخش را در چگونگي بروز كهن الگوها نشان ميدهد و این اصل را بیان میکند که محتوای کهن الگوها به صورت مستمر اما در شکلهای گوناگون ظهور مییابد.