تأملی بر رویکرد میرداماد نسبت به دیدگاه سهروردی دربارۀ ارجاع تقدم زمانی به تقدم طبعی
محورهای موضوعی : مواجهه اندیشههای فلسفی در درون سنت اسلامی
1 - دانشیار گروه فلسفه و کلام، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی «سمت»، تهران، ايران
کلید واژه: تقدم طبعی, تقدم زمانی, علت ناقصه, شيخاشراق, میرداماد,
چکیده مقاله :
مسئلۀ زمان و چگونگی وجود تقدم و تأخر در میان اجزاء آن، ازجمله مسائل مهم در فلسفۀ اسلامی است. در انديشة ابنسینا تقدم و تأخر موجود در میان اجزاء زمان، از سنخ تقدم و تأخر زمانی است اما سهروردی معتقد است این تقدم را باید به تقدم و تأخر بالطبع ارجاع داد. میرداماد رویکردی انتقادی در مورد دیدگاه شيخاشراق اتخاذ نموده است. او دو انتقاد دربارة نظر سهروردی مطرح کرده و در نهایت كوشيده است در میان اجزاء زمان، علاوه بر وجود تقدم و تأخر زمانی، تقدم و تأخر بالطبع را نيز از حيثي دیگر تصویر كند. وحدت ماهوی میان اجزاء زمان و اعتبار انفکاک خارجی در تقدم و تأخر زمانی، دو انتقاد میرداماد هستند. او اعتبار عدم اجتماع اجزاء زمان با یکدیگر را مصحح صدق تقدم و تأخر زمانی و اعتبار احتیاج و توقف برخی از اجزاء زمان نسبت به برخی دیگر را مجوز صدق تقدم و تأخر طبعی دانسته است. هدف از این نوشتار آنست که ابتدا دیدگاه شيخاشراق در اينباره تبیین گردد، آنگاه پس از تحلیل و بررسی دقیقِ انتقادات میرداماد، با روش تحلیلیـتطبیقی، بخشی از رویکرد او بررسی و نقد شود.
The problem of time and the quality of existence of priority and posteriority of its components are among the important issues in Islamic philosophy. In Ibn Sīnā’s view, the existing priority and posteriority among the components of time are of a temporal type; however, Suhrawardī believes that they are of a natural type. Mīr Dāmād has adopted a critical approach regarding Suhrawardī’s view by presenting two criticisms and finally trying to provide another view of natural priority and posteriority as components of time in addition to temporal priority and posteriority. The quiddative unity of the components of time and the consideration of external separation in temporal priority and posteriority comprise the essence of Mīr Dāmād’s criticism. He believes that the impossibility of the gathering of elements of time with each other confirms the truth of temporal priority and posteriority, and the need of some elements of time to some others and their dependence on them confirms the truth of natural priority and posteriority. This paper firstly explains Suhrawardī’s view in this regard and, then, after an accurate analysis and investigation of Mīr Dāmād’s criticisms, critically examines a part of his approach to the problem based on an analytic comparative method.
ابنسینا (1376) الإلهیّات من کتاب الشفاء، تصحیح حسن حسنزاده آملی، قم: بوستان کتاب.
جوادی آملی، عبداللّه (1395) رحیق مختوم، ج16، قم: اسراء.
حلّی، حسنبن یوسف (1337) إیضاح المقاصد، تصحیح علینقی منزوی، تهران: دانشگاه تهران.
سبزواری، هادی (1369) شرح المنظومة، تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، تقدیم و تحقیق مسعود طالبی، تهران: نشر ناب.
سهروردی، یحییبن حبش (1372) مجموعه مصنّفات شيخاشراق، ج1، تصحیح و تحشیه نجفقلی حبیبی، تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
سهروردی، یحییبن حبش (1381) مجموعه مصنفات شيخ اشراق، ج1، به اهتمام عبدالله نوراني، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي.
شهرزوری، محمّدبن محمود (1372) شرح حکمة الإشراق، تصحیح و تحشیه حسین ضیائی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
طباطبائی، سیدمحمدحسین (1386) نهایة الحکمة، تصحیح و تعلیق غلامرضا فیاضی، قم: مؤسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی.
طباطبائی، سیدمحمدحسین (بیتا) اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری، تهران: صدرا.
طوسی، نصیرالدین (1386) شرح الإشارات و التنبیهات، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم: بوستان کتاب.
فخر رازی، محمدبن عمر (بیتا) المباحث المشرقیّة، قم: بیدار.
ملاصدرا (1382) الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیّة الأربعة، ج3، تصحیح و تحقیق مقصود محمدی، تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
میرداماد، سیدمحمدباقر (1374) القبسات، به اهتمام مهدی محقّق و دیگران، تهران: دانشگاه تهران.
میرداماد، سیدمحمدباقر (1376) تقویم الإیمان و شرحه کشف الحقایق مع تعلیقات الحکیم الإلهی الملّا علی النوری، تصحیح و مقدّمه علی اوجبی، تهران: میراث مکتوب.
میرداماد، سیدمحمدباقر (1380) جذوات و مواقیت، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران: میراث مکتوب.
میرداماد، سیدمحمدباقر (1391) الأفق المبین، تحقیق و تقدیم حامد ناجی اصفهانی، تهران: میراث مکتوب.