تبيين وجودشناختي رابطه خير با تقدير و سرنوشت در فلسفه افلوطين
محورهای موضوعی : ریشهشناسی مکاتب و آراء فلسفی در ادوار قدیم و جدیدسيد محمد نقيب 1 , محمد اكوان 2
1 - دانشگاه ازاد اسلامي واحد تهران مركز
2 - دانشيار گروه فلسفه غرب دانشگاه ازاد اسلامي واحد تهران مركز
کلید واژه: خير عقل ايدهها تقدير سرنوشت افلوطين ,
چکیده مقاله :
«خير» در فلسفۀ افلوطين نخستين اقنوم از اقنومهاي سه گانه است و از دو جهت خير است: يكي در قوس نزول بعنوان علت فاعلي و ديگري در قوس صعود بعنوان علت غايي همه موجودات. عقل، نخستين جلوۀ خير است که در عين حال هم تعقل است و هم وجود، هم جنبۀ هستيشناختي دارد و هم جنبۀ معرفت شناختي. عقل بر جهان هستي و همۀ مراتب آن نظارت دارد؛ يعني جهان، طبق مقدّرات و اندازهگيري و طرح و برنامه يي که عقل براي ادارۀ آن تنظيم و ترسيم کرده است، تدبير ميشود. سرنوشت انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست اما انسان چون طبق مقدّرات عقل، از اختيار برخوردار است در نظام خلقت فقط موجودي انفعال پذير نيست بلکه با اختيار خود ميتواند ضمن ارتباط و اتحاد با خير، به سعادت ابدي نايل گردد. بنابرين، از نظر افلوطين همۀ جهان هستي از خير بعنوان فاعل و غايت آفرينش بهرهمند است. مسئله اصلي ما چگونگي ربط خير با تقدير و هدف نوشتار حاضر تبيين اين امر و نتيجه روشنگر اين است كه خير از مجراي عقل به تدبير عوالم معقول و محسوس ميپردازد.
The Good is the first of the three hypostases in Plotinian philosophy and is considered to be the Good in two ways: in the arc of descent as the efficient cause and in the arc of ascent as the final cause of all beings. The Intellect is the first manifestation of the Good and is, at the same time, the same as both intellection and existence. It enjoys both an ontological and an epistemological aspect. The Intellect supervises the world of being and all its levels; in other words, the world is administered according to the decrees, measures, plans, and programs that the Intellect has devised and determined for it. Man’s fate is no exception to this rule; however, since, based on the Intellect’s pre-destined rules, they enjoy free will, they are not simply passive beings in the order of creation. Rather, relying on their free will and while uniting with the Good, they can achieve eternal happiness. Therefore, in Plotinus’ view, the whole world of being is blessed with the Good as the agent and end of creation. This paper examines the relationship between the Good and destiny and concludes that the Good administers the intelligible and sensible worlds through the Intellect.
آدو، پيير (1382) فلسفه باستاني چيست؟، ترجمه عباس باقري، تهران: نشر علم.
آروين، ترنس (1380) تفکر در عهد باستان، ترجمه محمدسعيد حنايي کاشاني، تهران: قصيده.
افلاطون (1367) دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران: خوارزمي.
افلوطين (1366) دوره آثار افلوطين، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران: خوارزمي.
افلوطين (1396) اثولوجيا (دوره آثار برگزيده)، ترجمه و شرح حسن ملکشاهي، تهران: سروش.
اميلسون، ايلفور کي (1392) «فلسفه نو افلاطوني»، تاريخ فلسفه راتلج، ج2: از ارسطو تا آگوستين، ترجمه علي معظمي، تهران: گيسا.
ارسطو (1389) مابعدالطبيعه (متافيزيک)، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران: طرح نو.
استيس، والتر ترنس (1386) تاريخ انتقادي فلسفه يونان، ترجمه يوسف شاقول، قم: دانشگاه مفيد.
بريه، اميل (1374) تاريخ فلسفه، ج2: دوره انتشار فرهنگ يوناني و رومي، ترجمه عليمراد داودي، تهران: مرکز نشر دانشگاهي.
بوئيتيوس، سورونيوس (1396) تسلاي فلسفه، ترجمه سايه ميثمي، تهران: نگاه معاصر.
پورجوادي، نصرالله (1378) درآمدي به فلسفه افلوطين، تهران: مركز نشر دانشگاهي.
تسلر، ادوارد (1394) کليات تاريخ فلسفه يونان، ترجمه حسن فتحي، تهران: حکمت.
خراساني، شرفالدين (1379) «افلوطين»، دايرهالمعارف بزرگ اسلامي، ج9، زير نظر سيدمحمدکاظم بجنوردي، تهران: دايره المعارف بزرگ اسلامي.
راسل، برتراند (1365) تاريخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دريابندري، تهران: پرواز.
ژيلسون، اتين (1388) خدا و فلسفه، ترجمه شهرام پازوکي، تهران: حقيقت.
ژيلسون، اتين (1394) هستي در انديشه فيلسوفان، ترجمه سيدحميد طالبزاده و محمدرضا شمشيري، تهران: حکمت.
کاپلستون، فردريک (1368) تاريخ فلسفه، ج1: يونان و روم، ترجمه سيدجلالالدين مجتبوي، تهران: علمي و فرهنگي و سروش.
گادامر، هانس گئورگ (1382) مثال خير در فلسفه افلاطوني ـ ارسطويي، ترجمه حسن فتحي، تهران: حكمت.
گندمي نصرآبادي، رضا (1392) فيلون اسکندراني مؤسس فلسفه ديني، تهران: دانشگاه اديان و مذاهب و سازمان سمت.
ورنر، شارل (1382) حکمت يونان، ترجمه بزرگ نادرزاده، تهران: علمي و فرهنگي.
وال، ژان (1370) بحث در مابعدالطبيعه، ترجمه يحيي مهدوي و ديگران، تهران: خوارزمي.
مجتهدي، کريم (1375) فلسفه در قرون وسطي، تهران: اميرکبير.
مجتهدي، کريم (1394) افلاطونيان متأخر، از ادريوس تا ويکتور کوزن، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
قدير، س. ا. (1362) «تفکر اسکندراني و سرياني»، تاريخ فلسفه در اسلام، بکوشش ميان محمد شريف، ترجمه زير نظر نصرالله پورجوادي، تهران: مرکز نشر دانشگاهي.
ياسپرس، كارل (1363) فلوطين، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران: خوارزمي.
Abhayananda, S. (2000). Plutinus: The origon of Western Mysticism, Washington: Atma Books.
Carid, Edward (1904). The Evolotion of Theology in the Greek Philosophy, vol. 2. Glassgow University.
Lamarre, M. (2013). Providence in Plotinus (Neoplatonism) and Seneca (Stoicism), Retrived from www.academia.edu/933801/Providence-in-Plotinus-Neoplatonism-and-Seneca-Stoicism.
Ralph, W. I. (2016). The Philosophy of Plotinus. The Gifford lectures at St. Andrews. (1917-1918). Vol. I. New York: Longman.
Westra, L. (1990). Freedom and creativity in Plotinus. The Society for Ancient Greek Philosophy Newsletter. New York: Binghamton University.