سنجش الگوی نظری هابرماس بر اساس نسبت اخلاق و جمهوریت در اندیشة سیاسی کانت
محورهای موضوعی : پژوهش سیاست نظری
1 - عضو هیات علمی دانشگاه
2 - دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه: نظریة سیاسی اندیشة سیاسی اخلاق سیاست خودآیینی کمال فرهنگ,
چکیده مقاله :
هابرماس برای تبیین نسبت اخلاق و سیاست، اندیشة سیاسی را به طورکلی به دو دورة کلاسیک و مدرن تقسیم می کند. از نظر وی، در دورة کلاسیک، اخلاق و سیاست در ارتباط با یکدیگر بوده اند؛ اما، در ابتدای دورة مدرن با حدوث دو تحول روش شناسانه و موضوعی، «فلسفة سیاسیِ» کلاسیک جای خود را به علم یا «فلسفة اجتماعی» داد و این سرآغاز جدایی روزافزون اخلاق از سیاست شد. بدین سان، سیاست از نهادی که زمینه ساز تحقق سعادت شهروندان است، به نهادِ مدیریت و تکنیکِ کنترل روابط اجتماعی و غرایز انسانی مُبدل می شود. هابرماس صیرورت مذکور را به آراء کانت هم تعمیم می دهد. مقالة حاضر، در صدد است تا با توجه به شناسه ها و مختصات اندیشة سیاسی کانت، نشان دهد که داعیة مزبور به کانت قابل تعمیم نیست؛ چرا که در اندیشة سیاسی کانت نیز همانند اندیشة سیاسی کلاسیک، سیاست بسترساز تحقق مفاهیم اخلاقی است، با این تفاوت که در اندیشة کانت مفهوم «سعادت» جای خود را به مفهوم «خودآیینی» و «کمال» می دهد.
Habermas divides political thought into two eras of Classic and Modern, in general, to explain the relation of ethics and politics. In his view, ethics and politics had mutual relations in classic era; but, in the beginning of modern era and with creation of two methodological and topical evolutions, classic “political philosophy” was replaced by science or “social philosophy” and this causes the increasing separation of ethics and politics; thus, politics which was an institution to ensure the happiness and salvation of citizens became an institution of management and controlling technique in social relations and human instincts. Habermas extended the abovementioned evolution to Kant’s Ideas, too. The purpose of current article, based on the earmarks and features of Kant political thought, is to prove that the mentioned evolution could not be extended to Kant, since in Kant political thought like classic political thought, politic is the way of development of ethical concepts, with this difference that in Kant thought the concept of “happiness” is replaced with “solipsism” and “perfection”.