مباني و ساختار رئاليسم در ادبيات داستاني
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایرانعلی شیخ مهدی 1 , محمود طاووسی 2
1 -
2 -
کلید واژه: ادبيات داستاني رئاليسم مكتبهاي ادبي,
چکیده مقاله :
رئاليسم، در مفهوم عامّ به معني علاقه و تمايلي بنيادين به عين موضوع خارج از ذهن است و از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول داشته است. ارسطو در هنر شاعري، آثار هنري را محاكات از طبيعت دانسته است و پس از او همواره اين انديشه با فراز و فرودهايي تداوم يافت، تا آنكه در سدة نوزدهم، نخست در فرانسه و سپس در ديگر كشورها مكتب و جنبشي پديد آمد كه در پي تثبيت اصول و مباني رئاليسم بود. نويسنده رئاليست در قلمرو ادبيات داستاني همواره با ترفندهاي روانشناختي مجاب كننده اي، انگيزه هاي دروني و بيروني كنش شخصيتهاي داستان را در عرصه زندگي فردي و اجتماعي به تصوير مي كشد. در اين پژوهش پس از توضيح و تبيين رئاليسم، چه در مفهوم عامّ آن، و چه به مثابه مكتبي معروف در سدة نوزدهم، مباني و ساختار رئاليسم و انواع مهمّ آن در ادبيات داستاني نقد و بررسي شده است.
Realism, in a general sense, means fundamental will and tendency toward the objects outside the mind. Historically speaking, it has drawn the attention of the human mind. Aristotle has regarded the works of art as the imitation of nature. This idea has been strengthened even after his death. In the 19th century, first in France and then in the other countries, movements and schools emerged aiming at stabilizing the fundamentals of realism. The realist writer always uses convincing psychological innovations, internal and external causes to depict the characters interactions in social and personal structure. The present study describes realism, in a general sense and as a famous school in the 1990s. It also critically deals with its important types in fiction.