داستانگوييِ نمايشي در ايران
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایرانعلی شیخ مهدی 1 , محمود طاووسی 2 , محمدرضا خاکی 3 , حبیبالله لزگی 4
1 -
2 -
3 -
4 -
کلید واژه: ادبیات نمایشی داستان داستانگويي نمايش نمايشگري,
چکیده مقاله :
هر چند داستانگوييِ نمايشي در سرزمينها و زمانهاي مختلف همواره وجود داشته، در ايران روال رو به رشدي نداشته است. پيش از اسلام، گوسانهاي پارتي و خنياگران ساساني، هنگام داستانگويي از موسيقي، رقص و آواز و احتمالاً همراهي چند بازيگر بهره ميگرفتند. این نوع داستان گویی در جریان تغییر مذهب ایرانیان از آیین زردشت به اسلام، جوهره خود را حفظ کرد؛ اما برخي ویژگیهای خود را از دست داد و بر بازیگری داستان گو اتکا پیدا کرد. در دورة اسلامي به سبب محدوديتهايي كه در پی تفسير آموزههاي ديني برای هنرهای تجسمی و نمایشی به وجود آمد، داستانگوييِ نمايشي به روايتي محدود شد كه غالباً يك نفره انجام ميگرفت و آن را «نقالي» ميخواندند. همین محدودیت موجب تقویت بازیگری شد و بر تعزیه تأثیر گذاشت. با عزاداري گسترده و نمايشگرایانهاي كه در دوره صفوی آغاز شد و در قرون بعد به نمايش مصائب (تعزيه / شبيهخواني) منجر گشت، زمينة اجتماعي مساعدي براي نمايش دادن و تجسم بخشيدن داستانهاي حماسي و مذهبي فراهم آمد و ميراث داستانگويي نمايشي نقالان، اين تحول را به کمال رسانيد.
Story-telling has always existed through time in different lands. However, it so appears that it has not undergone much of a development in Iran. Before the emergence of Islam in Iran, the Parthian Gossans and Sassanind musicians made use of music, dance, songs, probably a number of actors and actresses. In the course of change of religion from Zoroastrianism to Islam, story-telling preserved its nature, though it lost its characteristics such as dance and music, mainly relying on the artistic features of the narrator. Due to restraints existing in the Islamic period which followed the interpretations of the religious teaching concerning arts and drama, story-telling was somehow limited to the narration of merely one person called "Ta'zieh" (passion play). The very same constraint, however, reinforced drama and became the source of development for Ta'zieh.